۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

اعدام جنایتی بر پیشانی حکومتها ! به مناسبت دهم اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام !

اعدام یکی از مجازاتهایی است که حکومتها از هزاران سال پیش به آن دست می زند اعدام به عنوان یکی از مجازاتهای قانونی در بسیاری از کشورهای دنیا(اکثر کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که از لحاظ رشد اقتصادی و آزادی در سطح پایین قرار دارند و فاقد جوامعی دمکرات هستند ) به رسمیت شناخته شده و هر روزه انسانهای متعددی در اقسا نقاط دنیا به اعدام محکوم شده و یا می شوند. اعدام به عنوان یک نوع مجازات باز دارنده ویا مجازاتی مستحق فرد متهم معرفی می شود. اما آیا واقعا” این طوراست؟
با دیدی باز و عمیق می توان نتیجه گرفت که نفس وجود قوانین و مجازات ها برای جلوگیری از هرج ومرج و برقراری نظم و امنیت و مجازات افراد قانون شکن و دفاع از حقوق افراد است. ولی برقراری مجازات اعدام چه قدرمی تواند به این هدف کمک کند؟
اعدام در خیلی از کشورها نه فقط برای قاتلین ومجرمین خطرناک بلکه برای بسیاری از جرمهای دیگر مانند: فحشا قاچاق مواد مخدر توهین به مقدسات مجرمان سیاسی و… استفاده می شود. که برطبق آمار اعدام هایی که به خاطر ارتکاب به قتل در دنیا اتفاق می افتد در صد کمی از کل اعدامها را شامل می شود و ما حتی اگر این فرض را قبول کنیم که مجازات قتل و جنایت اعدام است پس سایر اعدامها چه می شود؟
زنی که به خاطر فقر و شرایطی که اجتماع برایش به بار آورده مجبور به تن فروشی می شود آیا مستحق اعدام است؟ آیا این خود جامعه نیست که مستحق مجازات است؟ انسانی را به خاطرعقیده اش و زن و مردی را به خاطر رابطه ی آزادانه ای که با هم داشته اند اعدام می کنند. آیا این است قانون؟ فردی را که به خاطر فقر و بیکاری مجبور به قاچاق مواد شده است اعدام می کنند. این است برقراری امنیت؟ جوانی را به خاطر فریاد حق طلبانه اش اعدام می کنند . این است عدالت؟ و…
با بررسی علل اعدامهایی که صورت می گیرد می توان فهمید که در صد قابل توجهی از اعدامهایی که صورت می گیرد به خاطر حفظ منافع طبقه حاکمه و به خاطر نبود آزادی و وجود دیکتاتوری حاکم بر جامعه و استمرار این فضا است که به اجرا در می آید.
نبود قوانینی انسانی در جامعه باعث شده که حتی رابطه ی شخصی و خصوصی بین دو نفر جرم شناخته شود وتا پای اعدام برود. نبود قوانینی برای دفاع از آزادی عقیده باعث شده بسیاری از زنان و مردان آزادی خواه و عدالت خواه بالای چوبه های دار بروند.نبود رفاه و حداقل امکانت رفاهی برای اکثر مردم که وظیفه ی اولیه ی هر حکومت فراهم کردن حد اقل معیشت رفاه و در اختیار گذاشتن امکانات رفاهی برای تمامی شهروندان است باعث گسترش جرم و جنایت شده است وحکومتها با برپا کردن چوبه های دار در صدد جبران این ضعف خود هستند.
اعدام یکی از شنیع ترین اعمالی است که بشریت در قرن حاضر به آن دست می زند اعدام حتی از قتل نیز وحشتناک تر است. اعدام خود به معنای عمدترین قتل عمد است. وخود کسانی که بساط اعدام را می چینند قاتل هستند. کسانی که تصمیم می گیرند در یک روز خاص با ابزارهای متفاوت(تیر دار سنگسار اتاق گاز صندلی برقی و…) جان انسانی را بگیرند خود نیز مرتکب جنایت شده اند. آیا آنان نیز باید اعدام شوند؟.
هیچ فرد وفکر و ایدولوژی و سیستمی به هیچ دلیل و منطقی حق ندارد که انسانی را از زندگی کردن محروم کند. به قول یکی از نویسندگان تنی به جهانی و جهانی به تنی می ارزد. جان انسان از هر چیزی با ارزش تر است.امروز که انسان به پیشرفتهای فراوانی دست یافته و بیشتر از هر زمان دیگری ثروت و رفاه در اختیار دارد. امروز که انسان پس از هزاران سال به نوین ترین و مدرن ترین روشهای تربیتی و آموزشی رسیده است و امکان آموزش و استفاده از امکانات رفاهی برای همه ی انسانها میسر است اعدام دیگر نمی تواند جایی داشته باشد.
اگر اعدام برای مجازات و در امان ماندن جامعه از خطر جرم و جنایت است. باید در نظر داشت برای داشتن جامعه ایی امن و سالم باید کارهای دیگری کرد و ریشه ی جنایت را خشکاند.همه ی ما می دانیم که اکثر قتل ها به دلیل فقر گسترده ی موجود در جامعه تبعیض و نابرابری وجهل و خرافه (مانند قتل های ناموسی) اتفاق می افتد.
اگر قرار است که جامعه امن شود باید ریشه ناامنی که استثمار طبقاتی ست را خشکانى باید برای همه ی انسانها فرصت آموزش را فراهم کرد باید به آنها نشان داد که می توان آزاد زندگی کرد می توان مرفه زندگی کرد می توان شاد بود می توان خرافه و خرافه پرستی را کنار گذاشت می توان ستم طبقاتی را بر انىاخت و می توان جامعه ای انسانی و آزاد و برابر داشت.
بسیاری استدلال می کنند اگر مجازات اعدام لغو شود جرم و جنایت در جامعه افزایش می یابد. این گفته هیچ گونه پایه ی علمی و منطقی ندارد.. بر طبق آمار در کشورهایی ( ایران چین آمریکا و…)که بیشترین آمار اعدام را دارندبیشترین آمار جنایت و قتل را نیز دارا هستند در صورتی که در بسیاری از کشورهای دیگر مانند : سوید سویس آلمان و…که در آنها مجارزات اعدام مدتهاست لغو شده است آمار قتل و جنایت کاهش چشم گیری داشته است چون در این کشورها بسیاری از نیازهای اولیه ی انسانها فراهم شده و بسیاری دیگر از آزادی های انسانها محترم شمرده می شود.( البته نه به لطف حکومتها بلکه به خاگر سالها مبارزه ی مردمان آن)
اعدام ابزاری در دست حکومتهاست برای ایجاد رعب و وحشت و کمک به حیات آنها و حفظ مناسبات تولید و از میان برداشتن مخالفان خود. امروز بشریت متمدن به این نتیجه رسیده است که اعدام خود نیز جنایتی از پیش تعیین شده است و جامعه ای که خود مرتکب جنایت می شود نمی تواند جامعه ای سالم باشد. برای ساختن جامعه ای آزاد مرفه و برابر ما نیاز به قوانینی انسانی داریم نیاز به سیستم اقتصادی انسان محوری داریم که هدف آن خوشبختی و رفاه انسانها باشد نه چپاول و ظلم و ستم به آنها.نیاز به سیستم آموزشی داریم که مروج خرافه و جهل نباشد و امکان آموزش تمام افراد میسر باشد نیاز به دستگاه قضایی داریم که با مجرمان به عنوان انسان برخورد کند و حق آنها را پایمال نکند و باید این سیستم در فکر بازگرداندن مجرمین به آغوش جامعه باشد نه حذف آنان. باید فکر تربیت و بازسازی آنها باشد. و این سیستم نباید مجازات را به عنوان تنبیه صرف بلکه به عنوان راهی برای اصلاح به کار برد و سعی و تلاشش در راه کمک به مجرمین باشد.
انسان آنقدر شعور و توانایی دارد که بتواند به جای از بین بردن انسانی اورا اصلاح کند. در شأن جوامع انسانی نیست که جنایت و قتل را که همگی از بیماری ها مشکلات کمبودها و نارسایی های موجود در جامعه است را با جنایت پاسخ دهد. هیچ انسان آزاد اندیشی نمی تواند این مجازات وحشیانه را به نفع جامعه بداند. این یک جنایت علیه بشریت و پایمال کردن حقوق انسانی افراد است و مهر تأیدی است بر نقض حقوق بشراست.
ما خواهان لغو بدون قید و شرط مجازات اعدام با هر توجیهی هستیم. ما جامعه ای می خواهیم که در آن انسانها شاد و مرفه باشند آزاد باشند از فرصتهای برابر برخوردار باشند ما جامعه ایی می خواهیم با قوانین انسانی قوانینی که انسان و انسانیت پایه و اساس آن باشد و این جامعه جز جامعه این انسانی چیز دیگری نمی تواند باشد برای ساختن این جامعه باید مبارزه کرد باید تلاش بی وقفه کرد همانطور که مارکس می گوید:
مجازات مرگ یک وسیله ترور است ، وهیچ نمونه ای از عمل حق طلبانه نیست.


هیچ نظری موجود نیست: