۱۳۹۱ مهر ۱۹, چهارشنبه

اعدام جنایتی بر پیشانی حکومتها ! به مناسبت دهم اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام !

اعدام یکی از مجازاتهایی است که حکومتها از هزاران سال پیش به آن دست می زند اعدام به عنوان یکی از مجازاتهای قانونی در بسیاری از کشورهای دنیا(اکثر کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که از لحاظ رشد اقتصادی و آزادی در سطح پایین قرار دارند و فاقد جوامعی دمکرات هستند ) به رسمیت شناخته شده و هر روزه انسانهای متعددی در اقسا نقاط دنیا به اعدام محکوم شده و یا می شوند. اعدام به عنوان یک نوع مجازات باز دارنده ویا مجازاتی مستحق فرد متهم معرفی می شود. اما آیا واقعا” این طوراست؟
با دیدی باز و عمیق می توان نتیجه گرفت که نفس وجود قوانین و مجازات ها برای جلوگیری از هرج ومرج و برقراری نظم و امنیت و مجازات افراد قانون شکن و دفاع از حقوق افراد است. ولی برقراری مجازات اعدام چه قدرمی تواند به این هدف کمک کند؟
اعدام در خیلی از کشورها نه فقط برای قاتلین ومجرمین خطرناک بلکه برای بسیاری از جرمهای دیگر مانند: فحشا قاچاق مواد مخدر توهین به مقدسات مجرمان سیاسی و… استفاده می شود. که برطبق آمار اعدام هایی که به خاطر ارتکاب به قتل در دنیا اتفاق می افتد در صد کمی از کل اعدامها را شامل می شود و ما حتی اگر این فرض را قبول کنیم که مجازات قتل و جنایت اعدام است پس سایر اعدامها چه می شود؟
زنی که به خاطر فقر و شرایطی که اجتماع برایش به بار آورده مجبور به تن فروشی می شود آیا مستحق اعدام است؟ آیا این خود جامعه نیست که مستحق مجازات است؟ انسانی را به خاطرعقیده اش و زن و مردی را به خاطر رابطه ی آزادانه ای که با هم داشته اند اعدام می کنند. آیا این است قانون؟ فردی را که به خاطر فقر و بیکاری مجبور به قاچاق مواد شده است اعدام می کنند. این است برقراری امنیت؟ جوانی را به خاطر فریاد حق طلبانه اش اعدام می کنند . این است عدالت؟ و…
با بررسی علل اعدامهایی که صورت می گیرد می توان فهمید که در صد قابل توجهی از اعدامهایی که صورت می گیرد به خاطر حفظ منافع طبقه حاکمه و به خاطر نبود آزادی و وجود دیکتاتوری حاکم بر جامعه و استمرار این فضا است که به اجرا در می آید.
نبود قوانینی انسانی در جامعه باعث شده که حتی رابطه ی شخصی و خصوصی بین دو نفر جرم شناخته شود وتا پای اعدام برود. نبود قوانینی برای دفاع از آزادی عقیده باعث شده بسیاری از زنان و مردان آزادی خواه و عدالت خواه بالای چوبه های دار بروند.نبود رفاه و حداقل امکانت رفاهی برای اکثر مردم که وظیفه ی اولیه ی هر حکومت فراهم کردن حد اقل معیشت رفاه و در اختیار گذاشتن امکانات رفاهی برای تمامی شهروندان است باعث گسترش جرم و جنایت شده است وحکومتها با برپا کردن چوبه های دار در صدد جبران این ضعف خود هستند.
اعدام یکی از شنیع ترین اعمالی است که بشریت در قرن حاضر به آن دست می زند اعدام حتی از قتل نیز وحشتناک تر است. اعدام خود به معنای عمدترین قتل عمد است. وخود کسانی که بساط اعدام را می چینند قاتل هستند. کسانی که تصمیم می گیرند در یک روز خاص با ابزارهای متفاوت(تیر دار سنگسار اتاق گاز صندلی برقی و…) جان انسانی را بگیرند خود نیز مرتکب جنایت شده اند. آیا آنان نیز باید اعدام شوند؟.
هیچ فرد وفکر و ایدولوژی و سیستمی به هیچ دلیل و منطقی حق ندارد که انسانی را از زندگی کردن محروم کند. به قول یکی از نویسندگان تنی به جهانی و جهانی به تنی می ارزد. جان انسان از هر چیزی با ارزش تر است.امروز که انسان به پیشرفتهای فراوانی دست یافته و بیشتر از هر زمان دیگری ثروت و رفاه در اختیار دارد. امروز که انسان پس از هزاران سال به نوین ترین و مدرن ترین روشهای تربیتی و آموزشی رسیده است و امکان آموزش و استفاده از امکانات رفاهی برای همه ی انسانها میسر است اعدام دیگر نمی تواند جایی داشته باشد.
اگر اعدام برای مجازات و در امان ماندن جامعه از خطر جرم و جنایت است. باید در نظر داشت برای داشتن جامعه ایی امن و سالم باید کارهای دیگری کرد و ریشه ی جنایت را خشکاند.همه ی ما می دانیم که اکثر قتل ها به دلیل فقر گسترده ی موجود در جامعه تبعیض و نابرابری وجهل و خرافه (مانند قتل های ناموسی) اتفاق می افتد.
اگر قرار است که جامعه امن شود باید ریشه ناامنی که استثمار طبقاتی ست را خشکانى باید برای همه ی انسانها فرصت آموزش را فراهم کرد باید به آنها نشان داد که می توان آزاد زندگی کرد می توان مرفه زندگی کرد می توان شاد بود می توان خرافه و خرافه پرستی را کنار گذاشت می توان ستم طبقاتی را بر انىاخت و می توان جامعه ای انسانی و آزاد و برابر داشت.
بسیاری استدلال می کنند اگر مجازات اعدام لغو شود جرم و جنایت در جامعه افزایش می یابد. این گفته هیچ گونه پایه ی علمی و منطقی ندارد.. بر طبق آمار در کشورهایی ( ایران چین آمریکا و…)که بیشترین آمار اعدام را دارندبیشترین آمار جنایت و قتل را نیز دارا هستند در صورتی که در بسیاری از کشورهای دیگر مانند : سوید سویس آلمان و…که در آنها مجارزات اعدام مدتهاست لغو شده است آمار قتل و جنایت کاهش چشم گیری داشته است چون در این کشورها بسیاری از نیازهای اولیه ی انسانها فراهم شده و بسیاری دیگر از آزادی های انسانها محترم شمرده می شود.( البته نه به لطف حکومتها بلکه به خاگر سالها مبارزه ی مردمان آن)
اعدام ابزاری در دست حکومتهاست برای ایجاد رعب و وحشت و کمک به حیات آنها و حفظ مناسبات تولید و از میان برداشتن مخالفان خود. امروز بشریت متمدن به این نتیجه رسیده است که اعدام خود نیز جنایتی از پیش تعیین شده است و جامعه ای که خود مرتکب جنایت می شود نمی تواند جامعه ای سالم باشد. برای ساختن جامعه ای آزاد مرفه و برابر ما نیاز به قوانینی انسانی داریم نیاز به سیستم اقتصادی انسان محوری داریم که هدف آن خوشبختی و رفاه انسانها باشد نه چپاول و ظلم و ستم به آنها.نیاز به سیستم آموزشی داریم که مروج خرافه و جهل نباشد و امکان آموزش تمام افراد میسر باشد نیاز به دستگاه قضایی داریم که با مجرمان به عنوان انسان برخورد کند و حق آنها را پایمال نکند و باید این سیستم در فکر بازگرداندن مجرمین به آغوش جامعه باشد نه حذف آنان. باید فکر تربیت و بازسازی آنها باشد. و این سیستم نباید مجازات را به عنوان تنبیه صرف بلکه به عنوان راهی برای اصلاح به کار برد و سعی و تلاشش در راه کمک به مجرمین باشد.
انسان آنقدر شعور و توانایی دارد که بتواند به جای از بین بردن انسانی اورا اصلاح کند. در شأن جوامع انسانی نیست که جنایت و قتل را که همگی از بیماری ها مشکلات کمبودها و نارسایی های موجود در جامعه است را با جنایت پاسخ دهد. هیچ انسان آزاد اندیشی نمی تواند این مجازات وحشیانه را به نفع جامعه بداند. این یک جنایت علیه بشریت و پایمال کردن حقوق انسانی افراد است و مهر تأیدی است بر نقض حقوق بشراست.
ما خواهان لغو بدون قید و شرط مجازات اعدام با هر توجیهی هستیم. ما جامعه ای می خواهیم که در آن انسانها شاد و مرفه باشند آزاد باشند از فرصتهای برابر برخوردار باشند ما جامعه ایی می خواهیم با قوانین انسانی قوانینی که انسان و انسانیت پایه و اساس آن باشد و این جامعه جز جامعه این انسانی چیز دیگری نمی تواند باشد برای ساختن این جامعه باید مبارزه کرد باید تلاش بی وقفه کرد همانطور که مارکس می گوید:
مجازات مرگ یک وسیله ترور است ، وهیچ نمونه ای از عمل حق طلبانه نیست.


آخرین خبرها از پروژه جدید کارگردان اسکاری کشورمان / اصغر فرهادی فیلم جدیدش را در فرانسه کلید زد

به نقل از بانی فیلم، اصغر فرهادی کارگردان مطرح و بین المللی کشورمان فیلم جدیدش را در فرانسه کلید زد.این فیلم که هنوز نام قطعی آن اعلام نشده روز دوشنبه 17 مهر (8اکتبر) در پاریس کلید خورده است. نکته قابل توجه اینجاست که هنوز هیچ کدام از سایت های معتبر سینمای جهان خبر کلید خوردن این فیلم را اعلام نکرده اند.
فرهادی در حالی فیلم تازه اش را در سکوت خبری جلوی دوربین برده که تمام یک ماه گذشته را در پاریس مشغول تمرین با بازیگران فیلمش بود.
طبق برنامه ریزی کمپانی ممنتو، کمتر از دوماه برای فیلمبرداری این فیلم پیش بینی شده است. دیروز سایت imdb که معمولا اخبارش دیر به دیر به روز می شود، بدون اشاره به کلید خوردن فیلم و انتشار فهرست عوامل وبازیگران، تنها به حضور محمود کلاری در آن اشاره کرده و از پروته لارا به عنوان دستیار اول محمود کلاری نام برده بود. گفته می شود اعضای گروه فیلمبرداری کلاری عموما اعضای گروه داریوش خنجی (فیلمبردار مطرح ایرانی مقیم آمریکا) هستند. ظاهرا تهیه کننده فیلم فرهادی اصرار داشته به جز فیلمبردار، بقیه عوامل پشت دوربین فیلم غیر ایرانی باشند.
برنیس برژو، طاها رحیم و علی مصفا بازیگران اصلی این فیلم هستند. بابک کریمی هم قرار است در چند سکانس فیلم تازه فرهادی بازی کند. علی مصفا و بابک کریمی نقش دو ایرانی ساکن فرانسه را در این فیلم بازی می کنند.
فیلم تازه اصغر فرهادی که نام فرانسوی اش «le passé» است در حال و هوای «جدایی نادر از سیمین» یک ملودرام مدرن شهري است.

برای ورود به صفحه فیس بوک دست نوشته های شاهو نعمتی لطفا اینجا کلیک کنید

۱۳۹۱ مهر ۱۸, سه‌شنبه

كودكان و دنياي وارونه! به مناسبت روز جهانی کودک!

مطلبی از شاهو نعمتی برگرفته از صفحه فیسبوک : دست نوشته های شاهو نعمتی

چند روز پیش (16 مهر) روز جهانی کودک بود.روزی که باید متعلق به تمام کودکان دنیا باشد سفید و سیاه زرد و سرخ فقیر و دارا دختر و پسر و... روزی که برای یاد آوری و احقاق حقوق کودکان نامگذاری شده است.اما نمی دانم به خاطر فرا رسیدن این روز تسلیت بفرستم یا شادباش ؟ خوشحال باشم یا غمگین؟ بخندم یا بگریم؟ نگران باشم یا امیدوار؟ نمی دانم واقعا" این چنین روزهایی تا چه حد می تواند از مشکلات و معضلات روز افزون کودکان در سطح دنیا و مخصوصا ایران بکاهد؟ روزی که باید برای کودکان مفهوم رفاه و شادی باشد معنای امید و خوشبختی باشد یاد آور فقر و جنگ است یاد آور کار و گرسنگی , آوارگی , مرگ و یادآور...

امروزه کودکان به اصلی ترین قربانیان مناسبات غیر انسانی و ضد بشری حاکم بر این دنیای وارونه تبدیل شده اند.در ایران بیش از 1 میلیون کودک خیابانی که فاقد سرپناه مناسب و زندگی امن و سالمی هستند زندگی می کنن دو مجبورند به خاطر بقای زندگی خود به کارتن خوابی , خیابان گردی , دست فروشی , گدایی , دزدی و بذهکاری و... دست بزنندتا در این جتگ نا برابر حد اقل زنده بمانند!واقعا" جای این کودکان کجاست؟کنار چهارراه ها و خیابانها و داخل جوی های آب؟ یا...؟برای نجات و حمایت از این کودکان و کودکان دیگر چه کاری شده است؟ فقط هرز چند گاهی شاهد آنیم که با سر و صدای فراوان کارهایی انجام می شود که کمترین دردی از مشکلات آنها کم نمی کند.

طبق آمار آموزش و پرورش از حدود 10 میلیون جمعیت بین 6 تا 10 سال حدود 2میلیون از امکانات تحصیلی محرومند یعنی در حدود 20% این کودکان.همچنین تعداد دانش آموزان 6 تا 19 سال حدود 18 میلیون نفر است که از این تعداد بیش از 5 میلیون از امکانات تحصیلی محرومند یعنی بیش از 30% این گروه سنی.و بیش از 300 هزار کودک با وضعیت نا مشخص اعلام شده است.در گروه سنی 15 تا 19 سال نیز حدود 1/5 میلیون نفر شاغل ذکر شده است.و بسیاری آمارهای دیگر.ای کاش آن قدر که در فکر تولید انرژی هسته ای و جنجال برای به دست آوردن آن به هر قیمتی بودید و هزینه های سر سام آوری که حق این مردم است خرج پروژه ی رویایی خود می کردید و شعار گوش خراش (انرژی هسته ای حق مسلم ماست) تان گوش فلک را کر کرده و جایی نمانده که عده ایی آدم گرسنه و بی سواد و بی چاره و اغفال شده را جمع نکرده باشید و کنسرت شعار به راه نینداخته باشید! و به خاطر به دست آوردن آن حاضرید تحریم اقتصادی , منزوی شدن کشور در سطح گسترده و حتی جنگ را با جان و دل بخرید. و از شکم و جان مردم بذل و بخشش کنید.ای کاش کمی هم به فکر این کودکان بودید به فکر کودکان گرسنه جوانهای بی کار زنان خیابانی و این مردم افسرده و نا امیدباشید و در فکر راه حلی برای خوشبختی و رفاه آنها بودید. و ای کاش می توانستید که آن شعارتان را دور بیندازید و یاد می گرفتید که: (زندگی حق مسلم همه است). ولی زهی خیال باطل.زهی خیال باطل!!!!!؟؟؟؟

دنیایی که امروزه از هر زمان دیگری غنی تر و مدرن تر است و آن قدر توانمند است که نگذارد هیچ انسانی فقر و گرسنگی را تجربه کند.شاهد گرسنگی و فقر شمار زیادی از آدمهاست.به علت سوء تغذیه و نبود تغذیه در هر 30 دقیقه 1 کودک تلف می شود.واقعا" انسان آن قدر ناتوان شده که نمی تواند جلوی این قبیل فاجعه ها را بگیرد؟
چرا انسان از آن هم تواناییش بیشتر است و روز به روز تواناتر و مقتدرتر می شود. اما نظامهایی که تنها هدف آنها سود و منافع طبقاتی است که جان انسانها و گرسنگی و فقر آنها که برایشان مهم نیست.منطق ,پایه و استخوان بندی این سیستم ها چیزی جز این نیست.و ظاهر سازی و عوامفریبی و شعارهای تو خالیشان از دمکراسی و حقوق بشر و... نمی تواند چهره ی کریه شان را پنهان کند.وکودکان که بی دفاع ترین آسیب پذیرترین و معصوم ترین افراد جامعه هستند باید ظالمانه ترین , نا عادلانه ترین , و وحشیانه ترین برخوردها , قوانین و محرومیت ها را تحمل کنند.

آمارها نشان می دهد که در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم وضع کودکان بسیار دردناک تر و وخیم تر است. در این کشورها سرمايه داري به عريان ترين شكل جنايت مي آفريند به دلیل نبود قوانینی انسانی در جهت حمایت از کودکان , میزان رشد اقتصادی پایین , تقسیم نا عادلانه ی ثروت که باعث به وجود آمدن تضادها طبقاتی شدیدی شده است فقر گسترده ای را بر این جوامع حاکم کرده است. کودکان را به صورت گسترده ای در معرض خشونت فقر , تجاوز و بردگی قرار داده است.جنگ و درگیری نیز بر مشقات کودکان به صورت وحشتناکی افزوده است.جنگ که یکی از کثیف ترین و نکبت بارترین پدیده هاست که دولتها گروهها و... به هزار و یک دلیل از گسترش دمکراسی و دفاع از میهن گرفته تا , تأمین امنیت و دستیابی به منابع زیر زمینی و ... به آن دست می زنند.

و برای بر افروختن و گسترش روز افزون آن تلاش می کنند. تا اهداف خویش را با هولناک ترین روشها به پیش ببرند. وبا وقاحت تمام آن را ستایش می کنند و حتی مقدس جلوه می دهند و انواع و اقسام ایدیولوژی ها , افکار و مذاهب را دست آویز خود می کنند! و با تمام شیوه های تبلیغاتی معمول و غیر معمول خوn از مدیای پر سر و صدا و نشریات و روزنامه های حلقه به گوش تا ماهواره و اینترنت و ایجاد رعب و وحشت و نا امنی سعی در موجه وضروری جلوه دادن آن هستند.و از آن طرف جهان صدای سوت کار خانه های اسلحه سازی گوش جهانیان را کر کرده است. که سودشان از جان میلیونها انسان مهمتر و با ارزش تر است و هر روزه در فکر به راه انداختن جنگی دیگر و افزودن هیزم به جنگهای دیگر است تا بازار خود را گرم تر و پر مشتری تر کنند.در این جنگها حتی از کودکان نیز استفاده می شود.

به طوری که بیش از 300 هزار کودک به عنوان سرباز جنگی هم اکنون در نقاط مختلف دنیا در حال نبرد و جنگ هستند.کودکان را برای کشتار و خونریزی تربیت می کنند و به جای محبت و دوستی قتل و جنایت را به آنها آموزش می دهند.متأسفانه کودکان و زنان بزرگترین قربانیان هر جنگی هستند. فقط در جنگ آمریکا علیه عراقبیش از یک ملیون هزار کشته بر جای گذاشته که بیش از 60% آن را زنان و کودکان تشکیل می دهند.در هر 2 دقیقه 1 کودک به علت جنگ ها و تعارضات داخلی و بین المللی جان می دهد.در چند سال اخیر بیش از 15 میلیون کودک مجبور به ترک خانه و کاشانه ی خود شده اند و از کشور خود به خارج از آن مهاجرت کرده اند. و در گیر مشکلات و معضلات فراوانی از جمله گرسنگی ,نبود سرپناه , نبود بهداشت و امکان تحصیل , آوارگی و زندگی در اردوگاه ها و چادرهای بدون امکانات شده اند.سالانه 7 میلیون کودک بی خانمان و 21 میلیون مجروح و معلول می شوند و بیش از10 هزار نفر به خاطر مین های ضد نفر جان خود را از دست می دهند.کودکانی که حتی فرق اسباب بازی را با مین و بمب نمی دانند قربانی جنایات قدرتها می شوند.

و از طرف دیگر همین کودکان مورد سوء استفاده و استثمار کارفرمایان و سرمایه داران و حکومتها هستند.وبه عنوان ارزان ترین و بی دردسرترین نیروی کار با کمترین دست مزد در سخت ترین و پر مخاطره ترین کارها بدون هیچ گونه حمایت مالی بهداشتی و جانی در محیط های نا سالم و پر خطر مجبور به بردگی می شوند.وسالهای کودکی آنان که باید صرف فرا گرفتن درس و دانش و بازی شود صرف تولید سود و ثروت برای ثروت اندوزان سود پرست و نظام های سود محور ونجات از چنگ گرسنگی و مرگ می شود.و سلامت و زندگی خود را قربانی بی عدالتی و ظلم می کنند.
طبق آمارهای سازمان جهانی کار بیش از 400 میلیون کودک در سرتاسر جهان در کارهای پر مشقت مشغول به کار هستند یعنی در حدود18% کودکان.این در حالی است که کار پر مخاطره کودکان طبق کنواسیونی که در 17/7/1999 توسط سازمان جهانی کار تصویب شد ممنوع می باشد.در جهانی که 100 کنسرسیون بزرگ 25% تمام مناسبات اقتصادی را در دست دارندو ثروت و دارایی برخی افراد و شرکتهای فراملیتی از در آمد سالانه ی بسیاری از کشورها و میلیونها انسان زحمتکش بیشتر است.در جهانی که به خاطرسود و منافع طبقاتی به خاطر دستیابی به نیروی کار و بازارهای بیشتر برای کالا و... حکومتها به کشتار , جنگ , ترور و استبداد و استثمار دست می زنند انتظاری بیشتر از این نیست.امروزه سرمایه داری به خون آشامی تبدیل شده است که حتی به کودکان زنان و هیچکس و هیچ چیز رحم نمی کند.وتنها چیزی که برای آن مهم است سود است و سود و سود.((ستمگری مبتنی بر سود جویی نه فقط ساختار اقتصادی جامعه سرمایه داری را تعیین می کند بلکه علاوه بر آن بر سرنوشت جامعه در کلیت آن نیز تأثیر هولناکی می گذارد.))

سوء استفاده های جنسی ,تجاوز و قاچاق کودکان یکی دیگر از مسایل ومشکلات روز افزون کودکان است. (که بعدا" راجب آن مفصل همراه آمار و ارقام خواهم نوشت).وظیفه ی مسلم هر حکومتی است که امنیت , زندگی سالم و امکان بهره مندی از امکانات بهداشتی , تحصیلی و رفاهی را برای همه ی شهروندان خود علی الخصوص کودکان فراهم کند در صورتی که حتی اولین نیازهای انسانی و حق حیات و زندگی نیز از آنها گرفته می شود.این آمارها فقط گوشه ی کوچکی از فجایع ظلمها نابرابری ها و اسثمار گسترده ای است که در این جهان وارونه اتفاق می افتد اينها همه دست آورد سرمايه داري لجام گسيخته و نظام متكي بر مالكيت خصوصي ست.این آمارها هر انسان شریفی را منقلب و قلبش را به درد می آورد و نا خودآگاه به او القا می کند که باید کاری کرد!؟!؟دیگر بیشتر از این نمی توان شاهد این همه ظلم , فقر و جنگ بود.برای بهبود این اوضاع و ساختن دنیایی بهتر , دنیایی آزاد , شاد و برابر , دنیایی پر از رفاه و خوشبختی دست بايد به کار شد. باید این مناسبت و این سیستم های انسان ستیز را از میان برداشت راهی به جز این نیست.جهان تشنه ی بدیلی قدرتمند است که هدف آن خوشبختی انسانها و برگرداندن کرامت و شرافت به انسان باشد.بدیلی که کودکان را انسان بشمارد و هر روز را برای آنان روز کودک بکند و حق آنان را محترم و برای آنان که مقدمترینند زندگی به دور از جنگ و فقر به دور از کار و گرسنگی به دور از تجاوز و خشونت و پر از رفاه و شادی بسازد.کودکان آینده سازان فرداها هستتند دیگر شایسته نیست که کودکان بیشتر از این تحقیر شوند شایسته ی جامعه ی انسانی نیست که کودکان مثل برده در آن کار کنند برای تحقق جامعه ای شاد , مرفه , آزاد و برابر باید مبارزه کرد باید جنگید باید متحد شد و اين كار مااست نه هيچ نيروي ديگري.

برای پیوستن به صفحه فیس بوک دست نوشته های شاهو نعمتی لطفا اینجا کلیک کنید

۱۳۹۱ مهر ۱۱, سه‌شنبه

زندان بی دیوار ...خاطره ای از زندان


 همیشه  بعد از هواخوری نیم ساعته زندان تو حیاط 20 متری با دیوارهای بلند و سیم های خاردار سر به فلک کشیدش که با سرعت عقب و جلو می رفتیم و به دنیای اون ور دیوارها فکر می کردیم وقتی به سلول بر می گشتیم و دور هم جمع می شدیم و خیال می بافتیم و نقشه می کشیدیم دوستی داشتیم که سالهای سال بود اونجا بود و تو هفته فقط یه روز می اومد تو هواخوری و وقتی همه از آرزوهاشون می گفتند و از آزادی و فرار و خونه و ماشین تا مشروب و مخدر و زن و بچه و...
اون نگاهی به ما می کرد و با خنده تلخی آروم می گقت : 
زندان فقط یک چهار دیواری نیست همه جا دیوار هست بیرون هم زندان فقط یه کم بزرگتر من فقط یه آرزو دارم 
که روزی برسه که وقتی قدم بر میدارم هیچ دیواری جلوم نباشه !
ما خندیدیم و گذشت ... 
و امروز  در هر قدمی که بر میدارم سنگینی دیوار رو حس می کنم و می فهمم که دیوار چیه و زندان واقعی چیه !

وقتی قدمهات رو یه دیوارکاگلی بند میاره تو یک زندان بی دیوار ...

از فیس بوک دست نوشته های شاهو نعمتی www.facebook.com/nshaho
برای پیوستن به صفحه فیسبوک دست نوشته های شاهو نعمتی لطفا کلیک کنید

زیمباوه سلام !!! دلار 4000 تومان را هم پشت سر گذاشت ...


همه چی آرومه / همه چی تأمینه

این چقدر خوبه که / قیمتا پایینه!
همه چی آرومه / مسولا خوابیدن
شک نداری دیگه / تو به اوضاع من
همه چی آرومه / من چقدر خوشحالم
...صد تومن تو جیبم / به خودم می بالم!
تو داری می میری / ازچشات معلومه
من فقط بیکارم / همه چی آرومه
بگو این آرامش / تا ابدپابرجاست
بگو از یارانه / این تورم بی جاست


برای پیوستن به صفحه فیسبوک دست نوشته های شاهو نعمتی لطفا کلیک کنید